- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هما به طالع من بال و پر ز بوم گرفت نسیم گل به رهم عادت سموم گرفت
2 به روز حشر ترا دادخواه چندان نیست که دامن تو توانم در آن هجوم گرفت
3 چو عزم غارت من کرد، اول از دستم جنون عشق تو سررشته ی رسوم گرفت
4 فروغ حسن تو هرجا که زور پنجه نمود ز سنگ، آینه ی آب را به موم گرفت
5 سلیم، مانع آه دلم نشد ناصح چگونه روزن مجمر توان به موم گرفت؟