چنان کز قهر او مانند صهبا از جویای تبریزی غزل 754

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آتش

1 چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آتش چو جام باده از لطفش گل سیراب شد آتش

2 سرت گردم چه باشد اینکه در پیمانه می ریزی ز خوی گرمت آتش آب شد، یا آب شد آتش

3 زبان اضطراب شمع یعنی شعله می گوید زعکس آفتاب عارضی بیتاب شد آتش

4 فکمند افسانهٔ سوز و گدازم شور در عالم میان سنگ آندم کز شرر در خواب شد آتش

5 ز فیض عکس رخساری بود جویا در این دریا به رنگ شعلهٔ جواله گر گرداب شد آتش

عکس نوشته
کامنت
comment