- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز بیمهریّ او، داغم چراغ مردهای دارد گل حسرتکشی، نه خوردهای، نه بردهای دارد
2 نه تنها صرصر فریاد من، شوریده صحرا را چو دریا چشم پرشورم، نمکپروردهای دارد
3 به خاک من گذر کن، تا ببینی لالهزاری را مزار خشک زاهد، سبزهٔ پژمردهای دارد