1 شرع او ناسخ شریعتهاست هر شریعت که غیر آنست هباست
2 گر فتد حکم شرع آن سرور متفق با شریعت دیگر
3 نیست آن را متابعت اصلا جز ازان رو که شرع اوست روا
1 از حسن آن بصری نافذ بصر نکته ای آرند عجب مختصر
2 کز دل غفلت زده گر دم فشاند آن نفس پاک که حجاج راند
1 ای ز وجود تو نمود همه جود تو سرمایه بود همه
2 مبدع نوی و کهن ما تویی هست کن و نیست کن ما تویی
1 ای ز کرم چاره گر کارها مرهم راحت نه آزارها
2 روشنی دیده بینندگان پردگی پرده نشینندگان