-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز خوی سرکش او هر قدم پا مال می گردم غزالی را که من چون سایه در دنبال می گردم
2 چو طفل بی جگر کو می رمد شبها ز تاربکی هراسان از سواد نامهٔ اعمال می گردم
3 تو بی پروا و من شوریده احوالم، چه میپرسی؟ سخن ها گرد دل می گردد اما لال می گردم
4 چنین بر شیشهٔ صبرم زنی گر سنگ بی تابی به اندک فرصتی بازیچهٔ اطفال می گردم
5 دل آزرده دارد یک بیابان خار، هر لختش تو پنداری که درگلزار، فارغبال می گردم
6 طمع از چشم تنگان، دانه ام آب حیا دارد من لب تشنه، گرد چشمه ی غربال می گردم
7 حزین ، اکنون به حاجی باد طوف کعبه ارزانی حزین ، اکنون به حاجی باد طوف کعبه ارزانی