- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
نام شریفش مولانا عبدالقادر و نظیرش در عهد خود نادر. در آغاز شباب ازملازمت استعفا گزیده و در زاویهٔ خمول خزیده. به ترک و تجرید کوشید و بادهٔ توحید و معرفت نوشید. مرجع اهل کمال و ملجأ ارباب حال. در تحقیق یگانه و در تجرید مسلم اهل زمانه. مثنوی موسوم به محیط اعظم به زبان درویشان به بحر تقارب تخمیناً به قدر سه هزار بیت از ایشان دیده شده و دیوان مبسوطی نیز دارد. وفاتش در سنهٔ ۱۳۰۳ و این ابیات از آن جناب است: ,
2 مقصد از هستی ما رنج و غم و آزار بود ورنه در کنج عدم آسودگی بسیار بود
3 با که گویم ور بگویم کیست تا باور کند کان پریرویی که من دیوانهٔ اویم منم
4 آن کس که رموزدان چند و چون است داند کابلیس از چه ره مطعون است
5 آری هر کس که حضرت انسان را مسجود نداند به یقین ملعون است