-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
اسمش امیر محمد امین. از طایفهٔ ترکمانیه بوده ودر کاشان تحصیل نموده. در حکمت از تلامذهٔ ملامیرزا جان شیروانی است و معاصر شاه طهماست صفوی است. مدتی سیاحت کرده، آخرالامر پا به دامن قناعت درآورده، منزوی زاویهٔ فقر و فنا شد. در سنهٔ ۹۶۹در لاهیجان گیلان وفات یافت. اشعار بسیار دارد. این چند بیت از اوست: ,
2 یارب این درد چه درد است که درمانش نیست وین چه اندوه و ملال است که پایانش نیست
3 هم نشینم به خیال تو و آسوده دلم کاینوصالیاست که در پی غمِ هجرانش نیست
4 خوشم که در دل من عشق مدعا نگذاشت مرا به بوالهوسیهای خویش وانگذاشت
5 چه آفتی تو ندانم که در جهان امروز محبت تو دو کس با هم آشنا نگذاشت
6 اندکی پیش تو گفتم غم دل ترسیدم که دل آزرده شوی ورنه سخن بسیار است
7 گناهم را عذابی باید از دوزخ فزون ترسم که سوزندم به داغِ هجر فردایِ قیامت هم