- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
نامش مولانا محمد علی. چون پدرش شمشیرساز و کاردگر بوده. به محمدعلی سکاکی شهرت نموده. تحصیل علوم معقول در خدمت علامه مسیحایی فسایی کرده و در جوانی جامع علوم آمده مدرس مدارس گردید و به خدمت جمعی از ارباب باطن رسید. غالباً طریقهٔ سلسلهٔ علیّهٔ ذهبیه کبرویه داشت و متلبس به لباس فقر بوده. بالاخره در استیلای افاغنه در شیراز زخمی منکر یافت و دیرگاهی در خون طپان و به کلمهٔ طیبه رطب اللسان بود. عاقبت ذکرش به مذکور انجامید. مثنوی در فتوحات شاه سلطان حسین صفوی منظوم کرده. شصت سال عمر یافته. این چند بیت از اوست: ,
2 دو عالم را جزای قاتل من ده خدای من که بس باشد همین ذوق شهادت خون بهای من
3 چو نفی نفی اثبات است از کشتن نمیترسم بقای من چوشمع کشته باشد در فنای من
4 گذشتن از شراب دهر نبود پیش من مشکل کز آب هفت دریا تر نگردد پشتِ پای من
5 بدن مصروهوا فرعون و هامان نفس و من موسی خیال وهمها سحر و دلیلِ من عصایِ من
6 چونور و سایه میخواهد دلم تا متصل باشد سرمن در کنار او، سرِ او در کنارِ من