- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
اسمش آقا محمدتقی. مردی است متورّع و متقی. پیوسته طبعش به تجارت مایل و راغب و معاش مقرری را از آن ممر طالب است. غنی طبعی است درویش و فقیری صداقت کیش. با عرفا و علمای زمان موأنس و مجالس و خود نیز از سالکان مسلک عرفان و ناهجان منهج ایقان است و اظهار اخلاص و ارادت به جناب حاجی زین العابدین شیروانی مینماید. از اوست: ,
2 تا دلم با درد عشقش کرد خوی دردهایم جمله درمانی گرفت
3 تا که شور عشق او در سر فتاد این سر شوریده سامانی گرفت
4 در زیر پر خویش کشیده است سر از غم هر مرغ که از دام تو بگریخته دیدم
5 روز جزا طلب کنم از تو بهای خون خود تا به گنه بدل شود دعوی بی گناهیم