-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
اسمش عبدالرحمن بن بختیار. مردی عالم و کامل بوده. در هندوستان در نهایت تجرید سیاحت مینموده. مجذوب مطلق شد. در سنهٔ ۱۰۲۵ جذبه بر وی غالب شد و از بدنِ عنصری رست و این یک بیت و رباعی از او نوشته شد: ,
2 این دلقِ مرقع که مرا سرِ جنون است پیرایهٔ عشق است نزیبد همه کس را
3 گر دل ز غم عشق سلامت بودی آماجگهِ تیرِ ملامت بودی
4 گویند قیامتی و دیداری هست ای کاش که امروز قیامت بودی