عشق او در وادی من فکرها بسیار از سلیم تهرانی غزل 99

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

عشق او در وادی من فکرها بسیار داشت

1 عشق او در وادی من فکرها بسیار داشت سوخت خاشاکم، وگرنه شعله با او کار داشت

2 در بساط این گلستان یک گل بی خار نیست بر گل دیبا اگر پهلو نهادم، خار داشت

3 هرچه دیدم، در ره شوقش سماع انگیز بود نعرهٔ شیر از نیستان، شور موسیقار داشت

4 عقل نتوانست منع عشق غارتگر کند خانه ی ما پاسبان از صورت دیوار داشت

5 آنکه کاری غیر گلچینی به عمر خود نکرد دیدم او را کز چمن می رفت و مشتی خار داشت

6 رفت تخت او به باد حادثات آخر سلیم گرچه از ایام، جم انگشتر زنهار داشت

عکس نوشته
کامنت
comment