خطش نوشته بر او آیت کلام الله از سعیدا غزل 546

سعیدا

سعیدا

سعیدا

خطش نوشته بر او آیت کلام الله

1 خطش نوشته بر او آیت کلام الله سواد مملکت حسن اوست، زلف سیاه

2 جهان شبی است در او راه مختلف بسیار به هر صدا که ز پایی رسد مرو از راه

3 دل است آینه ای صاف از غبار حدوث که عکس، می ننماید به غیر «وجه الله»

4 رهی به سوی خدا ممکن است اگر به جهان مرا عقیده نباشد بجز دل آگاه

5 دراز و کوتهی دست در جهان سهل است مباد دست دل افتد ز [معنیی] کوتاه

6 اگرچه بی گنهم لیک مستحق عذابم که دور از تو نمردم همین بس است گناه

7 نمود موی ز کاکل، جهان معطر کرد مگر که معدن مشک خطاست، زیر کلاه

8 ز عشق، کافر و مؤمن به کام خویش رسند کسی به ناخوشی دل نرفت از این درگاه

9 تو را چو حضرت یعقوب چشم گریان نیست وگرنه یوسف مصری است در بن هر چاه

10 من آن مرید محبم که بعد مردن من ز خاک من نزند سر به غیر مهر گیاه

11 از آن به طرهٔ محبوب دل سعیدا بست که عندلیب کند شاخ به خویش پناه

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر