- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خطش بگرد عارض مهوش برآمده است آری، بنفشه با گل او خوش برآمده است
2 دل سوی باغ میکشدم، کان بهار را بر طرف لاله سبزه دلکش برآمده است
3 خطی عجب دمیده، رخی بر فروخته چون سبزه خلیل کز آتش برآمده است
4 هر شب بیاد سلسله زلف درهمش صد آهم از درون مشوش برآمده است
5 شاهی، سری بعالم دیوانگی برآر چون قصه با بتان پریوش برآمده است