مجیرالدین بیلقانی

مجیرالدین بیلقانی

مجیرالدین بیلقانی
مجیرالدین بیلقانی

زلف کافرکیش تو آیین از مجیرالدین بیلقانی غزل 17

غزل 17 ام از 504 غزلیات

زلف کافرکیش تو آیین ایمان بر گرفت

1 زلف کافرکیش تو آیین ایمان بر گرفت عقل را صف بر شکست و عالم جان بر گرفت

2 لعل در کان، خاک بر سر کرد تا یاقوت تو پرده ظلمت ز پیش آب حیوان بر گرفت

3 خشک سالی بود عالم را چو عشقت رخ نمود از سرشگ چشم من یک نیمه طوفان بر گرفت

4 تا سر زلف تو چوگان گشت در میدان جان صد هزاران گوی زر گردون به دندان بر گرفت

5 سایه را بر من فگن کآخر شناسی این قدر کز سر خاک ای شکر لب سایه نتوان بر گرفت

6 دی خیالت دید کز عشقت چنان کردم فغان کز فغان من فلک عالم به افغان بر گرفت

7 ساز آن کردی که درمان سازی از بهر مجیر بر مگیر این رنج کو دردت به درمان بر گرفت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر زلف کافرکیش تو آیین ایمان بر گرفت

شاعر شعر زلف کافرکیش تو آیین ایمان بر گرفت چه کسی است ؟

شاعر شعر زلف کافرکیش تو آیین ایمان بر گرفت مجیرالدین بیلقانی می باشد.

شعر زلف کافرکیش تو آیین ایمان بر گرفت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر زلف کافرکیش تو آیین ایمان بر گرفت چیست ؟

قالب شعر زلف کافرکیش تو آیین ایمان بر گرفت غزل است

مضمون اصلی شعر زلف کافرکیش تو آیین ایمان بر گرفت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر