- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز هجرش جان به کار آمد نیامد سرشکم در کنار آمد نیامد
2 خمارآلوده و در کف صراحی خزان رفت و بهار آمد نیامد
3 رقیب دیوسیرت شکر ایزد [به دور] آن نگار آمد نیامد
4 ز من کاری که مقبول تو باشد فلک هم دستیار آمد نیامد
5 سعیدا از تماشای خیالش مگر جانت به کار آمد نیامد