- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 قدّش صنوبریست روان در میان باغ دارد بر آستین ز گل و نسترن فراغ
2 از پیش ما جدا مشو ای جان که در تنم جان جهانیان تویی ای چشم و ای چراغ
3 از دست باد صبح نسیمی به ما فرست از زلف عنبرین که بیاسایدم دماغ
4 یک شب به وصل خویش نوازم که سالها تا بر دلم نهاده ای از هجر خویش داغ
5 همچون قدت نخاست سهی سرو در چمن نشکفت چون رخ تو گلی در میان باغ