لطف طبعش در سخن مو می شکافت از جامی هفت اورنگ 32

لطف طبعش در سخن مو می شکافت

1 لطف طبعش در سخن مو می شکافت لفظ نشنیده به معنی می شتافت

2 پیش ازان کش لفظ در گوش آمدی معنیش در ربقه هوش آمدی

3 هر چه نظم از بحر طبعش یک گهر هر چه نثر از باغ لطفش یک ثمر

4 چون ثریا پایه نظمش بلند چون بنات النعش نثرش ارجمند

5 در لطایف لعل او حاضر جواب در دقایق فهم او صافی چو آب

6 خط او چون خط خوبان دل فریب خوشنویسان زان چو عاشق ناشکیب

7 چون گرفتی خامه مشکین رقم آفرین کردی بر او لوح و قلم

8 جانش از هر حکمتی محفوظ بود نکته های حکمتش محفوظ بود

9 در ادای حکمت یونانیان گفتیش یونانیان نعم البیان

عکس نوشته
کامنت
comment