چشم مستش دوش می‌دیدم به خواب از همام تبریزی غزل 9

همام تبریزی

آثار همام تبریزی

همام تبریزی

چشم مستش دوش می‌دیدم به خواب

1 چشم مستش دوش می‌دیدم به خواب کرده بود از ناز آغاز عتاب

2 گفت کای مشتاق خوابت می‌برد هل یکون النوم بعدی مستطاب

3 شرم بادت آن همه دعوی چه بود چشم عاشق را بود پروای خواب

4 هر که در هجران بیاساید دمی جاودان از دوست ماند در حجاب

5 خوابم از بهر خیالت آرزوست من عتابت را همین دارم جواب

6 حال ما دور از تو می‌دانی که چیست حال چشم بی‌نصیب از آفتاب

7 در فراقت آنچه بر ما می‌رود اهل دوزخ را نباشد آن عذاب

8 آب حیوانی و ما در آتشیم وه که گر بنشانی آن آتش به آب

9 بی تو از خوبان نیاساید همام تشنه کی سیراب گردد از سراب

عکس نوشته
کامنت
comment