- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یارش مخوان که شکوه کند از جفای یار یا بر رضای خود نه پسندد رضای یار
2 گر کار یار حمل کنی بر خطا خطاست باید صواب محض شماری خطای یار
3 قربان کشند و خوان بنهند از برای دوست ما خویشتن بخون بکشیم از برای یار
4 نام حبیب کس نبرد پیش مدعی حاشا که با رقیب بگویم جفای یار
5 هیهات کز جفا بنهم دامنش زدست با تیغ برندارم سر را زپای یار
6 ما را هوای حور و قصور بهشت نیست جا کرده است در سر ما تا هوای یار
7 باغ نعیم بی تو بود آتش جحیم طوطی و حور کس ننشاند بجای یار
8 آشفته شیخ شهر بذکر و نماز شب ما راست ورد صبح و شبانگه دعای یار
9 آفاق سربسر همه در سایه علی است ما افتاده سایه صفت از قفای یار