عقل هندوی میفروش من است از سعیدا غزل 109

عقل هندوی میفروش من است

1 عقل هندوی میفروش من است گل و مل پیشکار هوش من است

2 داغ گل دل کباب صهبا خون موسم برگ و عیش و نوش من است

3 سخن راست همچو تیر خدنگ از بر سینه تا به گوش من است

4 لحن داوود و صور اسرافیل هر دو در اصل، یک خروش من است

5 در «بلی» متفق ز روز ازل دل و چشم و زبان و گوش من است

6 صبح ناگشته مرغ عرش دلم پرزنان از خروش و جوش من است

7 سخن تلخ باده ای ناب است همچو زنبور نیش و نوش من است

8 سخن حق ز عرش می شنوم آسمان حلقه ای ز گوش من است

9 صوفیم ابن وقت می خوانند روز آینده فکر دوش من است

10 صدف گوهر سخن امروز ای سعیدا لب خموش من است

عکس نوشته
کامنت
comment