1 هندو نسب آن یار که سیفش لقب است ببرید ز پیوند رهی وین عجب است
2 نی نیست عجب بریدن از سیف که او برنده و آبدار و هندو نسب است
1 نیست روزی که مرا از تو جفائی نرسد وز غمت بر دل من تازه بلائی نرسد
2 نگذرد بر من دلسوخته روزی به غلط که در آن روز مرا تازه جفائی نرسد
1 فخر دارد پارس بر کل اقالیم زمین از مکان چون هست کانون وداد و داد و دین
2 خسرو عادل ابوبکر آنکه رای راستان خواندش از راست رائی شهریار راستین
1 دلم را برد زلف مشک رنگش چه چاره تابرون آرم ز چنگش
2 بوده تیره شبان دلگیراز آن روی دلم بگرفت زلف تیره رنگش