1 هجران ترا چو گرم شد هنگامه بر آتش من قطره فشان از خامه
2 من رفتم و مرغ روح من پیش تو ماند تا همچو کبوتر از تو آرد نامه
1 از گل طبقی نهاده کین روی منست وز شب گرهی فگنده کین موی منست
2 صد نافه بباد داده کین بوی منست و آتش بجهان در زده کین خوی منست
1 از بار گنه شد تن مسکینم پست یا رب چه شود اگر مرا گیری دست
2 گر در عملم آنچه ترا شاید نیست اندر کرمت آنچه مرا باید هست
1 ای حیدر شهسوار وقت مددست ای زبدهٔ هشت و چار وقت مددست
2 من عاجزم از جهان و دشمن بسیار ای صاحب ذوالفقار وقت مددست
1 ای دلبر ما مباش بی دل بر ما یک دلبر ما به که دو صد دل بر ما
2 نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما یا دل بر ما فرست یا دلبر ما