-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بلندآوازه بلبل در گلستان کرد دستان را که در جای بلند آنجا نباید داد بستان را
2 تقاضای جهان کرد از چمن آواره بلبل را که تا سرمنزل زاغ و زعن سازد گلستان را
3 به جای بغی و عدوان خهوشتر آن باشد که بنوازی به شکر روزگار بینیازی تنگدستان را
4 کلید دولت وارستگی کی اوفتد بر کف ازاین ده روزه دنیا به دنیا پای بستان را
5 پرشان کرده از بهر ریاست کار عالم را خدایا در دین داری بده دنیاپرستان را
6 یقین دارم که از داروی پر زهر اجل چیزی نیارد بوی هشیاری به مغز این تازه مستان را
7 مگر (صامت) شود ظاهر به عالم مهدی غائب که تا اندازد از پا ریشه این مکر و دستان را