1 والا عمید دولت و دین ای که بر سپهر در بندگیِّ خانه ی تو تیر می رود
2 بی رونق است کارم و در خدمتت بشرح نزدیک هفته ایست که تقریر می رود
3 چون می رود ز خدمت تو کار اهل فضل در کار من رواست که تقصیر می رود
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ای از پی دیدار تو ام در سر چشم با مهر رخ تست مرا در خور چشم
2 از دل نگرم در تو، نه از دیده که هست دیدار تو جان و جان نیاید در چشم
1 سحرگه در جهان جان بعون مبدع اشیا مسافت قطع می کردم زلا تا حضرت الا
2 موالید و طبایع را چنان از هم جد کردم که بر سطحی مربع شد ز یک نقطه سه خط پیدا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به