دریغ چون تو نگاری از حکیم نزاری قهستانی غزل 1337

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

دریغ چون تو نگاری به دست اهرمنی

1 دریغ چون تو نگاری به دست اهرمنی چرا خدای ندادت به دست همچو منی

2 بتی ندید کسی هم وثاقِ عفریتی که حیف باشد دیو و فرشته در وطنی

3 چو زلف تو نبود دل بری به طرّاری که صد هزار دلش هست زیر هر شکنی

4 همه لطایف صنعی همه شمایل حسن که دید آبِ حیاتی درون پیرهنی

5 ملاحتِ تو ندارد اگر چه شیرین است نبات مصر ندارد چو تو لب و دهنی

6 مقرّرست که در باغ آفرینش نیست چو سروِقامتِ ماهرویِ سیم تنی

7 کسی ندید به چالاکی و به خوبیِ تو نه ماه در فلکی و نه سرو در چمنی

8 حدیث حسن و جمال تو میرود در شهر به هر کجا که فرو ساختند انجمنی

9 نه بر قیاسِ نزاری به اتفاق امم به حسنِ تو نبود در جهان دگر حسنی

عکس نوشته
کامنت
comment