🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار
ملک‌الشعرا بهار

دریغا که بگذشت از ملک‌الشعرا بهار قصیده 270

قصیده 270 ام از 1042 قصاید

دریغا که بگذشت عهد جوانی

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36

1 دریغا که بگذشت عهد جوانی درآمد ز در پیری و ناتوانی

2 جوانی به راه وطن دادم از کف دربغا وطن‌رفت‌و طی‌شد جوانی

3 وگر بازگردد وطن بار دیگر نیارد جوانی به ما ارمغانی

4 دو ده ساله بودم که آشفت ایران برآمد ز ری بانگ عالی و دانی

5 به مشروطه بر پیشوایان شیعه بدادند فتوی و گشتند بانی

6 دو سال دگر انقلابی بپا شد که شه عهد بشکست در ملکرانی

7 سپس فتنه نو شد به هنگام‌ شوستر کجا بد تزار اندر آن فتنه‌بانی

8 سه سال دگر جنگ بین‌الملل زد شرار از اقاصی جهان تا ادانی

9 ببود آن محن تا به شش سال قائم جهان گشته ویران و مخلوق فانی

10 تبه گشت آداب و گم شد فضایل کهن شد اصول و نگون شد مبانی

11 غمی گشت ایران که دشمن درآمد ز هر سو درین کشور باستانی

12 بپا خاست ستار و گردش جوانان ز ارانی و آذر آبادگانی

13 به ستارخان حمله‌ور شد شه‌، اما بر او چیره شد جیش ستارخانی

14 بهم یار گشتند مردان کشور خراسانی وگیلی و اصفهانی

15 ز ناگه به هرسو غریوی برآمد ز نیریزی و لاری و بهبهانی

16 دو لشگر ز رشت و سپاهان برآمد به تنبیه شه کرده با هم تبانی

17 برآن پیشوا یپرم و نصر دولت‌ بر این پیشوا دودهٔ ایلخانی‌

18 دلیران و آزادمردان گیتی زگرجی و ارانی و ایروانی

19 شده همعنان با جوانان ایران همه‌دست‌شسته ز جان و جوانی

20 پی‌دفع این‌هر دو لشگر برون شد ز ری لشگر شاه خونریز جانی

21 سلام چطوری به سرباز سیلاخوری همعنانی

22 ز خون وطن‌دوستان مست یکسر چو میخواره از بادهٔ ارغوانی

23 به بادامک اندر فتادند برهم ز خون‌، دشت در گشته حمراء‌قانی‌

24 یکی جسته رزم از پی سود کشور دگر جسته رزم از پی بیستگانی‌

25 یکی‌ را به سر کبر و دل پر معونت یکی‌ را به‌سر عشق‌‌ و دل بر معانی

26 یکی در ره منفعت گشته کشته دگر در ره مملکت گشته فانی

27 یکی‌ را به کف ساز و برگی مکمل ز خمپاره و توپ و دیگر مبانی

28 ولی این‌ دگر را نه برگ و نه سازی جز امید اصلاح و دیگر امانی

29 یکی دور زد بخشی‌ از جیش ملی کش‌ آمد به کف‌ شهر از آن قهرمانی

30 تهی کرد قزاق ازین دور، میدان که آمد به سر دورش از ناتوانی

31 ببستند سنگر به هرکوی و برزن دم توپشان کرده آتش‌فشانی

32 ز سنگر گذر کرد تیر مجاهد چو تیر تهمتن ز درع کشانی

33 به پیرامن مجلس و مسجد آنگه مصافی‌قوی رفت چونان که دانی

34 ری آمد به چنگ دلیران کجا بود از آزاد مردانشان پشتبانی

35 وزان‌پس‌به‌مجلس نشستند و آمد ز مردم بر ایشان درود وتهانی

36 چو شه دید ازینگونه نکبت روان شد به زرگنده از قصر صاحبقرانی

ملک‌الشعرا بهار از شاعران بزرگ قرن 14 هجری می باشد و سبک شعری ایشان نوین است.
اثر دریغا که بگذشت عهد جوانی قصیده 270 ام از 1042 قصاید ملک‌الشعرا بهار می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : نوین
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر دریغا که بگذشت عهد جوانی

شاعر شعر دریغا که بگذشت عهد جوانی چه کسی است ؟

شاعر شعر دریغا که بگذشت عهد جوانی ملک‌الشعرا بهار می باشد.

شعر دریغا که بگذشت عهد جوانی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر دریغا که بگذشت عهد جوانی چیست ؟

قالب شعر دریغا که بگذشت عهد جوانی قصیده است

سبک شعر دریغا که بگذشت عهد جوانی چیست ؟

سبک شعر دریغا که بگذشت عهد جوانی سبک نوین است

مضمون اصلی شعر دریغا که بگذشت عهد جوانی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ملک‌الشعرا بهار

دریغا که بگذشت از ملک‌الشعرا بهار قصیده 270

قصیده 270 ام از 1042 قصاید
بنر