از نکهت تو باده ره هوش می از سلیم تهرانی غزل 518

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

از نکهت تو باده ره هوش می زند

1 از نکهت تو باده ره هوش می زند گل را حدیث روی تو بر گوش می زند

2 در آه و ناله مصلحت خویش دیده ایم از پختگی ست گر می ما جوش می زند

3 مغرور صبر خویش مشو در جفای دوست انگشت، عشق بر لب خاموش می زند

4 چندان که همچو دف ز جهان ناله می کنم سیلی همان مرا به بناگوش می زند

5 زاهد چو حرف توبه به من می زند سلیم هر دم سبوی باده به من دوش می زند

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر