1 شاعری نیست پیشه ئی که ازو رسدت نان بتره تره بدوغ
2 زان بود کار شاعران بی نور که ندارد چراغ کذب فروغ
3 راستی سخت زشت و بیمعنی است اجرتی خواستن برای دروغ
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 شاد باش ای دل که بختت پیشوایی میکند سوی نویین جهانت رهنمایی میکند
2 خسرو خسرو نشان تالش که از بهر خدای اهل دانش را به مردی کدخدایی میکند
1 یا رب چه موجبست که دستور شه نشان والا جلال دولت و دین آصف زمان
2 مهر سپهر دانش و جان و جهان فضل حامی ملک و ملت وراعی انس وجان
1 زهی صدر وزارت را ز رأی روشنت رونق کمینه منظر قدرت رواق طارم ازرق
2 عمود صبح را از شب ببندد آسمان پرچم ز بهر آنکه تا باشد به پیش موکبت بیرق
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به