- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جامی ای کرده بساط عمر طی در خیال شعر بودن تا به کی
2 همچو خامه چند باشی خامکار در سواد شعر پیچی نامه وار
3 موی تو شد در سیه کاری سفید رو سفیدی زین هنر کم دار امید
4 زانچه گفتی وقت عذر آوردن است ورد خود استغفرالله کردن است
5 وقف استغفار کن نفس و نفس نفس را در این نفس هم آر و بس
6 ز آب استغفار چون شستی دهان گو دعا و مدحت شاه جهان
7 مدح شاه کامران یعقوب بیگ فیض باران آمد و من تشنه ریگ
8 ریگ تشنه کی شود از آب سیر بر وداع او کجا باشد دلیر
9 چون بود سیری ازین آبم محال بر دعا بهتر بود ختم مقال
10 عالم از فیض نوالش تازه شد نوبت عدلش بلند آوازه شد
11 هر دمش جاه و جمالی تازه باد مدت ملکش برون ز اندازه باد