فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

مشاطه تا به روی تو زلف از فروغی بسطامی غزل 157

غزل 157 ام از 549 غزلیات

مشاطه تا به روی تو زلف دوتا نهاد

1 مشاطه تا به روی تو زلف دوتا نهاد بس مرغ دل که پای به دام بلا نهاد

2 بی چون اگر گناه شمارد نگاه را پس در رخ تو این همه خوبی چرا نهاد

3 نوشینی لبت ز ظلمت خط گشت آشکار خضرش لقب به چشمهٔ آب بقا نهاد

4 از جان برید هر که به زلفت کشید دست وز سر گذشت آن که در این حلقه پا نهاد

5 تا داد کام خاطر بیگانه لعل تو صد داغ رشک بر جگر آشنا نهاد

6 هر کس که خواست زان لب شیرین مراد دل جان عزیز بر سر این مدعا نهاد

7 تا از وفای خویش ندیدیم هیچ خیر خیرش مباد آن که بنای وفا نهاد

8 تا آرزوی دیدن او را برم به خاک تیغ جفا به گردن من از قفا نهاد

9 تا بوی او به ما نرساند ز تاب زلف چندین هزار بند به پای صبا نهاد

10 روزی که در جهان غم و شادی نهاد پای شادی به سوی او شد و غم رو به ما نهاد

11 آخر فروغی از ستم پاسبان او زان خاک آستان شد و دل را به جا نهاد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر مشاطه تا به روی تو زلف دوتا نهاد

شاعر شعر مشاطه تا به روی تو زلف دوتا نهاد چه کسی است ؟

شاعر شعر مشاطه تا به روی تو زلف دوتا نهاد فروغی بسطامی می باشد.

شعر مشاطه تا به روی تو زلف دوتا نهاد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر مشاطه تا به روی تو زلف دوتا نهاد چیست ؟

قالب شعر مشاطه تا به روی تو زلف دوتا نهاد غزل است

مضمون اصلی شعر مشاطه تا به روی تو زلف دوتا نهاد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ است.
بنر