-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا نموده ست سر از طرف کله کاکل تو روز بر کج کلهان کرده سیه کاکل تو
2 برسر موکب خورشید جبینان تو شهی هندوی چتر گشا بر سر شه کاکل تو
3 رفت بر باد هوا رشته جمعیت ما می ندارد سر این رشته نگه کاکل تو
4 دل به فکر ذقن توست دریغا که نشد دستگیر دل افتاده به چه کاکل تو
5 تا سوی خویش کشد دل ز همه روی زمین رسن آویخته از طارم مه کاکل تو
6 سرنتابند هنوز از ره تو مسکینان باهمه سر که فکنده ست به ره کاکل تو
7 چون رهد جامی ازینسان که شود دام رهش گه خط سبز تو گه زلف تو گه کاکل تو