همی پرسی که چونی در از جهان ملک خاتون غزل 1009

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

همی پرسی که چونی در فراقم

1 همی پرسی که چونی در فراقم چه می پرسی ز خورد و خواب، طاقم

2 دل و هوش او چنان بربود یکسر به چشم شوخ و ابروهای طاقم

3 در وصلم به رو یکباره در بست به جان آورد دل از اشتیاقم

4 به صبرم وعده ای داد آن نگارین نرفته تلخی آن از مذاقم

5 نگردانم ز تو روی از جفا من مترسان ای عزیز از طمطراقم

6 من بی خواب بی خور شب همه شب زحسرت هر دو دیده بر رواقم

عکس نوشته
کامنت
comment