- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یاران که یکیک از من بیدل جدا شدند کس را وقوف نیست که هر یک کجا شدند
2 بیگانگی چو بوده در آخر طریقشان اول چرا به هجرکشان آشنا شدند
3 ای کاش خاک وادیشان بودمی چو گرد از باد مرگ چون که فراز هوا شدند
4 صد حیف دان ز کوه و قاران خاکوش کز تندباد حادثه هرسو هبا شدند
5 آرام رفت از دل من تا ز باغ دهر آرام ناگرفته به سان صبا شدند
6 گل چون گیا نمایدم از گلشن جهان ز اندوه اینکه آن همه گلها گیا شدند
7 بودند از وفا همه چون عمر بس عزیز عمر عزیزوار همه بیوفا شدند
8 غایب ز دیدهاند و به دل جمله در حضور از دل نرفتهاند گر از چشم ما شدند
9 فانی از آن طریق فنا کرد اختیار کان همرهان شدند به راه فنا شدند