مرا یاریست، اندر گاه و بیگاه از قاسم انوار غزل 578

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

مرا یاریست، اندر گاه و بیگاه

1 مرا یاریست، اندر گاه و بیگاه چو ساغر همدم و چون سایه همراه

2 ازین نزدیک تر نزدیک نبود دم از دوری مزن در قرب درگاه

3 مرا از پرتو انعام عامش تجلی دایمی شد، دایم الله

4 اگر ترسیده ای، بگذر ازین کو که شیرانند این جا در کمین گاه

5 درین ره گر مطیعی جای شکرست وگر داری خطا، هم عذر ازو خواه

6 تجلی خدا ناگاه آید ولیکن بر دل مردان آگاه

7 دریغا! محرمی همدم ندیدیم دلی دارم، مسلمانان و صد آه

8 دل شوریده درمانی ندارد مگر فانی شود در قرب آن شاه

9 ببازم پیش آن روی دل افروز اگر جانست، اگر مالست، اگر جاه

10 قلندر، چون مجرد بود، خوش رفت ز دنیا تا بعقبی، «طاب مثواه »

11 ز عالم فارغ آمد جان قاسم بلندان را نباشد فکر کوتاه

عکس نوشته
کامنت
comment