- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چند روزی می برد بخت بد از کوی توام باز قلاب محبت می کشد سوی توام
2 دور ازین در هم منت گویم دعا هم جان و دل هر کجا هستم به جان و دل دعاگوی توام
3 سوی خود می خوانیم چون آمدم می رانیم می ندانم چون کنم درمانده خوی توام
4 بگذرد زین سقف زنگاری مرا ایوان عیش گر فتد روزی نظر بر طاق ابروی توام
5 رخ نهفتی تا بمیرم بی تو من خود زیستم زین گنه تا زنده ام شرمنده روی توام
6 در چمن گشتم بسی چون آب نامد در کنار تازه سروی چون نهال قد دلجوی توام
7 خون جامی گر بریزی آن بود لطفی عظیم لیک می آید دریغ از دست و بازوی توام