- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل به یک زمزمه، چون آینه، پرداز گرفت شمع ما روشنی از شعله ی آواز گرفت
2 چه عجب گر نشناسند حریفان آهنگ نغمه بر چهره ی خود پرده ی اعجاز گرفت
3 می کند همچو حنا گل به کف دست خزان هر کجا شاهد ما پرده ز رخ باز گرفت
4 نیک و بد هر چه بود، شهرت خود می خواهد عیب ما دست زد و دامن غماز گرفت
5 مکش آزار که از قید تو ای شوخ، سلیم نه چنان جسته که او را بتوان باز گرفت