🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار
ملک‌الشعرا بهار

دل ز دل بردار اگر از ملک‌الشعرا بهار قصیده 203

قصیده 203 ام از 1042 قصاید

دل ز دل بردار اگر بایست دلبر داشتن

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35

1 دل ز دل بردار اگر بایست دلبر داشتن دل به دلبر کی رسد جز دل ز دل برداشتن

2 دلبر و دل داشتن نبود طریق عاشقان یا دم از دل داشتن زن یا ز دلبر داشتن

3 عشق‌ را شهوت چو رهبر گشت عشقی کافر است با مسلمانی نشاید عشق کافر داشتن

4 بندهٔ نفسی مرو زی عشق کت ناید درست سوی دریا رفتن و طبع سمندر داشتن

5 عقر کن خنگ هوس را تا توانی زیر گام سطح این چرخ محدب را مقعر داشتن

6 شو که از راه مجاز آری حقیقت را به‌ دست نی مزاج خویش را هر دم فروتر داشتن

7 ای زده دست طلب در دامن نفس پلید بایدت آن دست را پیوسته بر سر داشتن

8 نفس را بگذار تا ز آفاق و انفس بگذری سنگ را درهم شکن خواهی اگر زر داشتن

9 بشکن این آیینهٔ زنگار سود نفس را تا توانی چهره پیش مهر انور داشتن

10 شو مجرد تا در اقلیم غنا گیری قرار کاین‌چنین کشور به کف ناید ز لشگر داشتن

11 گر توانگر بود خواهی بایدت در هر طریق ناتوانگر بودن و طبع توانگر داشتن

12 در تکاپوی طلب واپس‌تر است از گرد راه آنکه بنشیند به امید تکاور داشتن

13 ای برادر هرچه هستی هیچ شو در راه دوست تا توانی جمله اشیا را برابر داشتن

14 ای پسر باید پی تسخیر شهرستان دل دل ز جان بگرفتن و جان دلاور داشتن

15 ترک‌ خود کن ای‌ پسر تا هر چه‌ خواهی آن کنی اینت ملک و اینت جاه و اینت کشور داشتن

16 با سپاه جهد کن تسخیر ملک معرفت تا توانی جمله گیتی‌ را مسخر داشتن

17 پیش شاهنشاه کل ننگ است در شاهنشهی خان خاقان یافتن یا قصر قیصر داشتن

18 بلکه باید ملک معنی را گرفتن وانگهی قیروان تا قیروان دریای لشکر داشتن

19 چشم صورت‌بین ببند ای دل که نبود جز گزاف طرهٔ تاریک و رخسار منور داشتن

20 نیز ناید در نظر جز ریشخند کودکان سبلت افشانده و ریش مدور داشتن

21 مانوی کیش‌ است در کیش حقیقت آنکه خواست دیدهٔ حق‌‌بین به دیوان مصوّر داشتن

22 چیست نمرودی خلیل‌الله را هشتن ز دست وانگه از کوری نظر بر صنع آزر داشتن

23 رو به کنج عافیت بنشین که از دریوزگی است کنج دارا جستن و ملک سکندر داشتن

24 چیست دون‌طبعی هوای خسروی کردن به‌دهر با نشان خدمت از فرزند حیدر داشتن

25 بوالحسن خورشید آل مصطفی کاید درست با ولایش تاجی از خورشید بر سر داشتن

26 حجه هشتم رضا، شاهی که بتوان با رضاش هفت چرخ نیلگون را زیر چنبر داشتن

27 هرکه امروز از صفا محشور شد در حضرتش بایدش آسایش از فردای محشر داشتن

28 نعمت دنیا و عقبی بر سرکوی رضاست با رضای او توان نعمای اوفر داشتن

29 ای طلب ناکرده و نادیده احسان امام شایدت دل را بدین معنی مکدر داشتن

30 رو طلب کن با دل بیدار و چشم اشکبار تا ببینی آنچه نتوانیش باور داشتن

31 چون‌ توئی کاهل‌، چه‌ می‌خواهی که‌ از بی‌ دولتیست بینوای کاهل امید از توانگر داشتن

32 پادشاهی نیست آن کز روی غفلت چند روز بر سر از دود دل درویش افسر داشتن

33 منصب شاهنشهی چبود؟ مقام بندگی بر در نوباوهٔ موسی بن جعفر داشتن

34 ای به غفلت در پی اکسیر دنیا کنده جان بایدت در بوته ابن یک بیت چون زر داشتن

35 «‌این ولی‌الله این اکسیر اعظم این امام خاک شو تا زر شوی‌، این کشتن این برداشتن‌»

ملک‌الشعرا بهار از شاعران بزرگ قرن 14 هجری می باشد و سبک شعری ایشان نوین است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر دل ز دل بردار اگر بایست دلبر داشتن قصیده 203 ام از 1042 قصاید ملک‌الشعرا بهار می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : نوین
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر دل ز دل بردار اگر بایست دلبر داشتن

شاعر شعر دل ز دل بردار اگر بایست دلبر داشتن چه کسی است ؟

شاعر شعر دل ز دل بردار اگر بایست دلبر داشتن ملک‌الشعرا بهار می باشد.

شعر دل ز دل بردار اگر بایست دلبر داشتن در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر دل ز دل بردار اگر بایست دلبر داشتن چیست ؟

قالب شعر دل ز دل بردار اگر بایست دلبر داشتن قصیده است

سبک شعر دل ز دل بردار اگر بایست دلبر داشتن چیست ؟

سبک شعر دل ز دل بردار اگر بایست دلبر داشتن سبک نوین است

مضمون اصلی شعر دل ز دل بردار اگر بایست دلبر داشتن چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ملک‌الشعرا بهار

دل ز دل بردار اگر از ملک‌الشعرا بهار قصیده 203

قصیده 203 ام از 1042 قصاید
بنر