1 دل در سر زلف تونه زان بست رهی کورا دو هزار بند بر بند نهی
2 گاهیش بزیر کلهی بنشانی گاهیش بدست شانه یی با ز دهی
1 ای مرا کرده مشوّش زلفت وی ز گل ساخته مفرش زلفت
2 تا که در خسته دل ما پیوست نیست خالی ز کشاکش زلفت
1 در عشق تو دل بجان همی کوشد عاجز شد و همچنان همی کوشد
2 در سنبل تا بهار می پیچد با نرگس دلستان همی کوشد
1 از هر چه بدو میل دل غافل ماست جز حیرت و حسرت چه دگر حاصل ماست؟
2 سبحان الله همه خوشیهای جهان گویی که ز بهر ناخوشی دل ماست