ای دل به اختیار از حکیم نزاری قهستانی غزل 568

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

ای دل به اختیار تو کاری نمی رود

1 ای دل به اختیار تو کاری نمی رود کاری به اختیار تو باری نمی رود

2 می بایدم که با تو قراری رود به صبر با صبر هیچگونه قراری نمی رود

3 پر شد کنار تا به میانم ز آب سر خود در میان حدیث کناری نمی رود

4 گفتم در این میانه مگر با کنار دوست کاری رود نمی رود آری نمی رود

5 گفتم ز حال خویش کنم عرضه شمه ای بختم نکرد یاری و یاری نمی رود

6 در هیچ گوشه نیست که بر سدره نیاز از سوز سینه ناله زاری نمی رود

7 گر صد هزار جان برود در مصاف عشق بر خون کس حساب و شماری نمی رود

8 گفتم نزاریا نروی در محیط عشق رفتی و زورقت به کناری نمی رود

9 خو کن به نامرادی و تن زن به عاجزی اکنون که بر مراد تو کاری نمی رود

عکس نوشته
کامنت
comment