حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی
حکیم نزاری قهستانی

دل‌برا در آرزویِ از حکیم نزاری قهستانی غزل 1042

غزل 1042 ام از 1607 غزلیات

دل‌برا در آرزویِ رویِ شهر آرایِ تو

🌙 حالت شب شماره بیت
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8

1 دل‌برا در آرزویِ رویِ شهر آرایِ تو عمر من بگذشت و من نگذشتم از سودایِ تو

2 گر مرا آن دست رس باشد که بادِ صبح را دامنت بگرفتمی افتادمی در پایِ تو

3 بر گذرگاهِ تو می‌خواهم که در خاکم نهند تا مگر بر خاکم افتد سایۀ بالای تو

4 بیش ازین طاقت نمی‌آرم بکن درمانِ من زانک خونم می‌خورد هجرانِ دردافزایِ تو

5 مرحمت کن در هلاکِ جانِ من چندین مکوش گر فراق این است حاجت نیست استیلایِ تو

6 جز ترا ره نیست در خلوت سرایِ جانِ من خود محال است این که بنشیند کسی بر جایِ تو

7 از خیالت پرس اگرچه بر تو خود پوشیده نیست تا به فرصت عرضه دارد حالِ من بر رأیِ تو

8 غرق شد در بحرِ عشقت چون نزاری سد هزار خود نزاری چیست کم‌تر قطره از دریایِ تو

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دل‌برا در آرزویِ رویِ شهر آرایِ تو

شاعر شعر دل‌برا در آرزویِ رویِ شهر آرایِ تو چه کسی است ؟

شاعر شعر دل‌برا در آرزویِ رویِ شهر آرایِ تو حکیم نزاری قهستانی می باشد.

شعر دل‌برا در آرزویِ رویِ شهر آرایِ تو در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر دل‌برا در آرزویِ رویِ شهر آرایِ تو چیست ؟

قالب شعر دل‌برا در آرزویِ رویِ شهر آرایِ تو غزل است

مضمون اصلی شعر دل‌برا در آرزویِ رویِ شهر آرایِ تو چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
حکیم نزاری قهستانی

دل‌برا در آرزویِ از حکیم نزاری قهستانی غزل 1042

غزل 1042 ام از 1607 غزلیات
بنر