همام تبریزی

همام تبریزی

همام تبریزی
همام تبریزی

دل به کنج عافیت چون پای از همام تبریزی غزل 101

غزل 101 ام از 382 غزلیات

دل به کنج عافیت چون پای در دامان کشید

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9

1 دل به کنج عافیت چون پای در دامان کشید حلقه زلف تواش در حلقه رندان کشید

2 بی‌نوایی ره به سوی گنج سلطان باز یافت تشنه‌ای جان را به سوی چشمهٔ حیوان کشید

3 گرچه زحمت یافت دل باری مراهم راحتی‌ست کاخر آن رنج از برای آن لب و دندان کشید

4 تا خرامان دیده‌ام بالای چون سرو تو را کافرم گر دیگرم خاطر به سروستان کشید

5 چون نظر کردم به ابرویت مرا چشم تو گفت با چنین بازو کمان نیکوان نتوان کشید

6 از برای چشم نرگس هر سحر باد صبا خاک پایش را به سر برداشت در بستان کشید

7 باد چون بگذشت بر زلف پر از چین تو گفت مشک می‌باید از این کشور به ترکستان کشید

8 در جهان دانی که داند اندکی حال همام وان که جانم ز اشتیاق خدمت جانان کشید

9 عاجزی سرگشته‌ای داند که در راه حجاز تشنگی‌ها از هوای گرم تابستان کشید

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دل به کنج عافیت چون پای در دامان کشید

شاعر شعر دل به کنج عافیت چون پای در دامان کشید چه کسی است ؟

شاعر شعر دل به کنج عافیت چون پای در دامان کشید همام تبریزی می باشد.

شعر دل به کنج عافیت چون پای در دامان کشید در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر دل به کنج عافیت چون پای در دامان کشید چیست ؟

قالب شعر دل به کنج عافیت چون پای در دامان کشید غزل است

مضمون اصلی شعر دل به کنج عافیت چون پای در دامان کشید چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
همام تبریزی

دل به کنج عافیت چون پای از همام تبریزی غزل 101

غزل 101 ام از 382 غزلیات
بنر