-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بشنو ای خواجه این حکایت را بنگر این دانش و درایت را
2 تو هم آخر ز جنس آدمیی با ملک در مقام محرمیی
3 گر قلم می زنی بدینسان زن گوهر مکرمت ازین کان کن
4 ور نه بفکن قلم که از مشتت باد با او فکنده انگشتت
5 روی نرم و دل درشت که چه با درفش زمانه مشت که چه
6 چند بر جاه و مال لرزیدن چند وزر و وبال ورزیدن
7 قصه ظالمان که بشنیدی کیفر ظلم ها که خود دیدی
8 هیچ ازان اعتبار نگرفتی ترک این کار و بار نگرفتی
9 پیش ازان دم که همچو سگ میری در ره ظلم تیز تگ میری
10 آدمی گرد و از سگی باز آی با صفات فرشته دمساز آی
11 ور نه ترسم که عالم گذران با تو هم آن کند که با دگران