- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سر به سر رازی که با من گفتهاند با که بر گویم که مردم خفتهاند
2 پاکبازان خانهٔ وهم و خیال پاک کردستند و بیرون رفتهاند
3 بنگه دیوانگان عشق او زان سبب در هم دگر آشفتهاند
4 رغم جانان راست کین افسردگان جام جانپرور به کف بگرفتهاند
5 دولت باقی به مبطل کی دهند بر مغیلان نسترن نشکفتهاند
6 با کسی چون بازگویم کاولیا راز پنهانی ز خود بنهفتهاند
7 همچو حلاجند بر دار قبول هرکه را در ابتدا پذرفتهاند
8 گوهر اسرار دور کشف را هم به الماس نزاری سفتهاند