سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

سلیم تهرانی
سلیم تهرانی

سر تا به پا چو شمع همه اشک از سلیم تهرانی غزل 712

غزل 712 ام از 1122 غزلیات

سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه باش

1 سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه باش در راه عشق پا چو نهی، سر به راه باش

2 آسودگی ز گلشن فقر و فنا گلی ست نام گدا به خویش نه و پادشاه باش

3 بیهوده نیست چهچه بلبل درین چمن مستانه جلوه چیست، خبردار چاه باش

4 سرگرمی چراغ بود از کلاه گرم چون آفتاب، گو سر من بی کلاه باش

5 کردیم ترک این چمن از دست باغبان ای عندلیب بشنو و ای گل گواه باش

6 کمتر مشو ز نقش قدم، خضر اگر نه ای گر شمع راه کس نشوی، خاک راه باش

7 چند از قفای نعمت دنیا دوی چو آب نفس آتش است، طعمه ی او گو گیاه باش

8 در کاروبار خود مطلب یاری از کسی هم خویش برق خرمن خود همچو ماه باش

9 تا چند چون علاقه ی دستار سرکشی؟ ای ماه نو، شکسته چو طرف کلاه باش

10 در چشم من عزیز، سیاهان چو سرمه اند ای بخت من، هلاک تو گردم، سیاه باش

11 پرهیز نیست از می و شاهد ترا سلیم آخر که گفته است چنین روسیاه باش؟

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه باش

شاعر شعر سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه باش چه کسی است ؟

شاعر شعر سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه باش سلیم تهرانی می باشد.

شعر سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه باش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه باش چیست ؟

قالب شعر سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه باش غزل است

مضمون اصلی شعر سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه باش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر