سر به پای توام ای کعبه جان نیست گزاف از جامی غزل 526

سر به پای توام ای کعبه جان نیست گزاف

1 سر به پای توام ای کعبه جان نیست گزاف گر بگویم که کند گرد سرم کعبه طواف

2 صورت آرزوی من ز گریبانت نمود نیست آیینه درویش به جز سینه صاف

3 چیست این نافه اگر زانکه به چین آهو را نبریدند به سودای سر زلف تو ناف

4 جلوه حسن تو زینسان که جهان را بگرفت هیچ کس را نتوان داشت ز عشق تو معاف

5 با همه روی زمین متفقم در همه دین مشرب عشق تو شست از دل من نقش خلاف

6 تیغ مصقول تو آیینه مقصود من است یارب این آینه را سینه من باد غلاف

7 زان میان چون قلم از موی همی پیچد سر فکر جامی که به هر نکته بود موی شکاف

عکس نوشته
کامنت
comment