سر به سر از لطف جانی ساقیا از عراقی غزل 6

سر به سر از لطف جانی ساقیا

1 سر به سر از لطف جانی ساقیا خوشتر از جان چیست؟ آنی ساقیا

2 میل جان‌ها جمله سوی روی توست رو، که شیرین دلستانی ساقیا

3 زان به چشم من درآیی هر زمان کز صفا آب روانی ساقیا

4 از می عشق ار چه سرمستی، مکن با حریفان سرگرانی ساقیا

5 وعده‌ای می‌ده، اگر چه کج بود کز بهانه در گمانی ساقیا

6 بر لب خود بوسه ده، آنگه ببین ذوق آب زندگانی ساقیا

7 از لطافت در نیابد کس تو را زان یقینم شد که جانی ساقیا

8 گوش جان‌ها پر گهر شد، زانکه تو از سخن در می‌چکانی ساقیا

9 در دل و چشمم ز حسن و لطف خویش آشکارا و نهانی ساقیا

10 نیست در عالم عراقی را دمی بر لب تو کامرانی ساقیا

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر