جویای تبریزی

جویای تبریزی

جویای تبریزی
جویای تبریزی

در تنم از خون نمی گذاشت از جویای تبریزی غزل 790

غزل 790 ام از 1266 غزلیات

در تنم از خون نمی گذاشت فریاد

1 در تنم از خون نمی گذاشت فریاد لخت دل می آرد از چشمم برون، داد از سرشک

2 نیست در ویرانهٔ دل آب و آبادانیی دیده تا گردید در یاد تو آباد از سرشک

3 از وفور گریه گردیدم به بی صبری علم آبروی دیده و دل رفت بر باد از سرشک

4 شورم امشب در زمین و آسمان افتاده است داد از آه فلک پیما و بیداد از سرشک

5 دیدهٔ جویا ز فیض یاد رخساری به خاک ریخت رنگ جلوهٔ حسن پریزاد از سرشک

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر در تنم از خون نمی گذاشت فریاد

شاعر شعر در تنم از خون نمی گذاشت فریاد چه کسی است ؟

شاعر شعر در تنم از خون نمی گذاشت فریاد جویای تبریزی می باشد.

شعر در تنم از خون نمی گذاشت فریاد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر در تنم از خون نمی گذاشت فریاد چیست ؟

قالب شعر در تنم از خون نمی گذاشت فریاد غزل است

مضمون اصلی شعر در تنم از خون نمی گذاشت فریاد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر