- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شب دگرباره رفت با سرکار کرد بر یک جواب صد انکار
2 «کای به جور و ستم شده مشهور به تو نزدیک بوده و ز تو دور
3 خاصه و عامه را وبال و هلاک که کند اعتماد بر ناپاک؟
4 دود بی بهره از تو و تاریک بایدش سوخت چون شود نزدیک
5 تشنگان را بسی به تفت و به تاب کشته ای در طریق حج بی آب
6 تو که در دشت کربلا دیدی که چه می رفت و می پسندیدی
7 گشتی آن روز یار اهل سعیر دشت و صحرا بتافتی چو اثیر
8 قصد فرزند مصطفی کردی با پیمبر چنین وفا کردی
9 چه توقع کند ز مهر تو کس یادگار این منافقی زتو بس»