رفت خیالش زدیده کو بدر از نشاط اصفهانی غزل 121

نشاط اصفهانی

آثار نشاط اصفهانی

نشاط اصفهانی

رفت خیالش زدیده کو بدر آمد

1 رفت خیالش زدیده کو بدر آمد ماه نهان شد چو آفتاب بر آمد

2 نعمت بی انتظار و دولت ناگاه دوست بسر وقت دوست بیخبر آمد

3 شنعت مرغان شنو بخفتن بیگاه خیز ندیما که نوبت سحر آمد

4 شام بغفلت گذشت و صبح بخجلت تا نگرد خواجه روز هم بسر آمد

5 عقل یکی پرده بیش نیست بر این در پرده بر افکن که عشق پرده در آمد

6 روی نتابد زجور طالب مقصود زین دراگر رفت از در دگر آمد

7 در صف رندان نشاط پیش و پسی نیست پیشتر آنکو بصدق بیشتر آمد

8 نعمت از او میبرند منعم و درویش سایه ی یزدان کفیل خشک و تر آمد

عکس نوشته
کامنت
comment