جامی

جامی

جامی
جامی

رفت پیش آن معبر ساده ای از جامی هفت اورنگ 18

هفت اورنگ 18 ام از 3391 سلامان و ابسال

رفت پیش آن معبر ساده ای

1 رفت پیش آن معبر ساده ای از ره عقل و خرد افتاده ای

2 گفت دیدم صبحدم خود را به خواب در دهی سرگشته ویران و خراب

3 هر کجا از دور دیدم خانه ای بود بی دیوار و در ویرانه ای

4 چون نهادم در یکی ویرانه پای کرد پای من درون گنج جای

5 آن معبر گفت با مسکین به طنز کای گرانمایه به گنج کنت کنز

6 آهنین نعلینی اندر پا فکن سنگ خارا بر شکاف و کوه کن

7 هر زمان می کش به یک ویرانه رخت پای خود را بر زمین می کوب سخت

8 هر کجا پایت خورد غوطه به خاک کن به ناخن های دست آن را مغاک

9 چون دهی آن خاک را زینسان شکست شک ندارم کافتدت گنجی به دست

10 چون به صدق اعتقاد آن ساده مرد رفت و بر قول معبر کار کرد

11 شد فرو در جست و جو نابرده رنج در نخستین گام پای او به گنج

12 صدق می باید به هر کاری که هست تا فتد دامان مقصودت به دست

13 گر فتد در صدقت اندک تاب و پیچ جست و جوی تو همه هیچ است هیچ

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر رفت پیش آن معبر ساده ای

شاعر شعر رفت پیش آن معبر ساده ای چه کسی است ؟

شاعر شعر رفت پیش آن معبر ساده ای جامی می باشد.

شعر رفت پیش آن معبر ساده ای در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر رفت پیش آن معبر ساده ای چیست ؟

قالب شعر رفت پیش آن معبر ساده ای هفت اورنگ است

مضمون اصلی شعر رفت پیش آن معبر ساده ای چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر باحال, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر باحال, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.